- تبعید کردن
- کسی را از شهر و دیاری وی راندن نفی بلد کردن
معنی تبعید کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- تبعید کردن
- изгонять
- تبعید کردن
- verbannen
- تبعید کردن
- виганяти
- تبعید کردن
- wypędzać
- تبعید کردن
- esiliare
- تبعید کردن
- exiliar
- تبعید کردن
- verbannen
- تبعید کردن
- mengasingkan
- تبعید کردن
- निर्वासन करना
- تبعید کردن
- sürgün etmek
- تبعید کردن
- kufukuza
- تبعید کردن
- নির্বাসিত করা
- تبعید کردن
- جلاوطن کرنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیروی کردن، فرمان بردن
خنکی خوردن سردی خوردن، سرد کردن خنک کردن
Discriminate
дискриминировать
diskriminieren
дискримінувати
dyskryminować
discriminar
discriminare
discriminar
discriminer